27ماهگی

سلام بر دوست جونیا

من آوین کوچولو 27 ماهمه.

خب بریم سراغ توانایی هام:

اول اینکه من دیگه پوشک نمیشم و میگم جیش یا ppدارم!همچنان عاشق هله هوله(تنقلات)مثل پوفک، چیپس، اسمارتیز، لواشک کیک شکلات آبنبات چوبی هستم.به اسمارتیز میگم آماجیز و عاشق نبات هستم که بهش میگم چوب!!تا مغازه ای رو باز میبینم میگم:اِاِاِاِاِاِ مغازه بازه بریم آدامس و هله هوله بخریم!(آدامس رو جز هله هوله حساب نمیکم)!!میونه خوبی هم با غذا ندارم ولی میوه میخورم.

نننننننننننننننننننننتئ.متمههغعهتذب

این بالایی رو خودم نوشتم.

دایره لغاتم زیاد شده.

یعنی میتونم بگم همه ی کلمات و جملات رو میگم.

یاد گرفتم دستیگره ی در آپارتمامونو باز کنم !! و مامانی مجبوره همش درو قفل کنه!

دوست دارم خودم از پله  بالا و پایین برم.وقتی دستشویی دارم در توالتمون رو باز میکنم شلوارمو درمیارم میرم داخل 4تا قصری دارم رو یکیشون میشینم.دستشوییمو میکنم مامان یا آجیمو صدا میزنم میان میشورنم.

عاشق آب بازیم.

و همچنین عاشق شهربازی رفتنم(البته خود اتاقم یه شهربازیه برای خودش)چون یه سرسره خریدن برام و یه استخر که توش پره توپه!تابم دارم و کلیییییییییی اسباب بازی!!تازه مامانم برام یه بسته سُک سُک خریده هر موقع که گریه میکنم میگه آرومشو بهت سُک سُک میدم. ومنم از خدا خواسته آروم میشم!

رنگهارو کاملا یاد گرفتم قرمز و رنگ های دیگه رو میشناسم حتی خاکستری و نوک مدادی رو.

این روزا که عید نزدیکه من و آجیم داریم تخم مرغ پلاستیکیمونو رنگ آمیزی میکنیم فرداش پشیمون میشیم ویه طرح دیگه میزنیم!

مداد رو مثل آدم بزرگا میگرم و راست دستم.آجیم یه دایره میکشه و من چشم و دماغ و دهن و مو و گوشا و تن شو میکشم!

عاشق آتلیه بازیم.مثلا آجیم میشه عکاس و منم هی لباس عوض میکنم و ژست میگرم!یه لباسو به زور میپوشمو به زور در میارم!

خب دیگه خدانگهدار