شیطونی جوجو خانوم!❤
سلـــآااام.سلــآاااام.من اومد با خبر از آوین خانوم.! ماجرای جوجو شیطون و نخ دندون! اینم از نخ دندون بدبخت که ببینید آوین جوجه چه بلایی به سرش آورد! هه هه هه هه خب الآن میخوام پست بعدیو بذارم خدانگهدار ...
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
20:08
شهریــ❤ـــور...
من یه شهریــ ❤ـــور ی ام... خوشبحال منو دایی جونممم که شهریــ ❤ــــور ی ایم... ...
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
15:54
مروری بر عکسهای قدیمی..
سلـــآاامی به گرمای خورشید سلــــآااامی به شیرینی عســل و سلــــآااامی به خوبی دوستـــی.. به شمــآ دوستآاای گلم خوب هستید؟چه خبرا؟و یه سلام ویژه به تمــآااامی کسایی که مثل من برا خواهر یا برادراشون مینویسند... امروز پر حرفی نمیکنم و فقط دو سه تا عکس از کوچیکیای وروجک ببینیـــد!! بفرمایید ادامه مطلب... این عکس بالا رو خیلیییی دوست دارم..عجیجـــم میخورمت هااااا آوین کوچولویاش همیشــه آب دهنش به راه بود! اینجا میخوایم بریم باغ آقاجون شنـا!ساعت یک ظهر زنگ زدن استخرو پر آب کردیم میخوایم شنا کنیم! ...
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
17:28
آوینه مریض..
سلام دوست جونی ها.آوین عزیز آجی مریض شده!دیروز توی ماشین حالش بد شد و بعدشم سردرد و...!بردیمش دکتر قطره ضد تهوع و شربت سفکسیم و یه آمپول داد و گفت اگه دوباره حاش بهم خورد آمپولو بزنید.تو راه خونه دوباره...و ما افطار کردیم و بردیمش آمپولو زد و بعدش که اومد حال نداشت و همش دراز کشیده بود حتی برای برره هم (که عاشقشه)بلند نشد ولی خدا رو شکر امروز سرحاله ولی هنوز قطره ضد تهوع میخوره!الآنم اومد پیشم!خدانگهدار!
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
17:55
هیس...نینی خوابیده!!
عکس ها جدید نیستند واسه دی 93!! راستیییییییی مادری مون((مامان مامانمون))از عراق برگشتتتتتت!با کلی سوغاتی واسه تموم نوه ها توپ یویویی جغجغه دار چراغی آورد و چراغ خواب شمعی. واسه آوین هم((کیتی حباب ساز)) Bubble Kitty ...
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
15:12
عیــــ[95ـ1ـ
سلاممم. سآل نو همگیـ مبارکـ. خوبـ هستید؟ماهمـ خوبیمـ! خوبـ بیـ مقدمهـ میرمـ سر اصلـ مطلبـ. جووونم براتون بگه ما اولین جایی که عید دیدنی رفتیم خانه مامان جون(مامان بابام)بود.که عمه جوووونم(عمه فرزآنه(عمه بزرگم)از تهرآن آمده بود.بعد هم خآنه خآله جآااان(خاله بتول(خاله بزرگه مامآنم).که تنها پسر خاله ام(جیگگگگگرررر آجی)هم اونجا بود.بعدشم رفتیم خانه دایی بزرگه مامانم.بعدهم رفتیم خانه مآدرجووووونم(مامان مامانم)ک بعدشم دآیی بزرگه ام آمد.اوین و نوید کلللی باهم بازی کردند.امدیم خانه عصرشم رفتیم خآنه عمه بابام بعدشم رفتیم خونه عمه مامانم.بعد هم خونه عمو مامانم.بعدم مادربزرگ(مادربزرگ بابام)و در آخرم دایی بابام.خوب دی...
نویسنده :
آجی ثمینـــــ ❤
23:02